چند نکته درباره کمپین «خرید خودرو صفر ممنوع»
خورنا -رضا صادقیان: اول: هنگامهایی که تاثیر شبکههای اجتماعی جدید در عرصه اقتصاد، سیاست و از جمله امور فرهنگی مشاهده شد، شماری از تحلیلگران مسائل اجتماعی و فرهنگی با گستره ابزارهای جدید کنار آمدند و در چنین فضایی به بازخوانی روابط میان انسانها و دیگر کارکردهای این شبکهها نشستند. در نتیجه چنین ابزارهایی را نه تنها ناسالم و یا غیرمفید، که در دنیای جدید کارآمد و تاثیرگذار شناختند و شناساندن. تحلیلگرانی از این دست در مقام تحلیل خودشان را بخشی از ماجرا فرض نکردند تا گزارشی گزینش شده و با موضعگیریهای شخصی انجام دهند، موج جدید تحولات در عرصه رسانه، شهروند خبرنگار و ارتباطات مدرن را بررسی نمودند و خبر از ارتباطات جدید دادند. میتوان نگاهی به مقالات منتشر شده طی سالهای ۲۰۱۰-۲۰۱۴ درباره تاثیر شبکههای اجتماعی در اعتراضهای کشورهای عربی را جستجو کنید و یا عناوینی دیگر، اکثر آن مقالات در پی فهم این نکته بودند؛ چرا شبکههایی اجتماعی چنین تاثیرگذار و پرقدرت ظاهر شدند؟ از سویی دیگر، مخالفان ابزارهای نوین ارتباطات سازی ناساز کوک کردند، در گام نخست این ابزارها را بسیار سطحی و زودگذر معرفی و در سخنانی کوبندهتر ارتباطات جدید و شبکههای اجتماعی را “مجازی” خواندند! دنیای مجازی را سطحی، تلاش داشتند ارتباطات جدید را نفی و فقط از دنیای واقعی و فضای حقیقی سخن بگویند، گویا پذیرفتند اگر محیطی را مجازی و یا غیرحقیقی بخوانند آن فضا حذف میشود. راهاندازی و تاثیرگذاری کمپینهای اخیر همچون حمایت از خرید کالای ایران، ایرانی کالای ایرانی بخر، حمایت و یا نفی کاندیدای خاص در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، استفاده مفید از طبیعت، نفی خشونتهای خیابانی، دعا برای بیماران سرطانی، کمک به بیماران بیماریهای خاص و… نشان داد این شبکهها بسیار کارآمد هستند.
دوم: برگردیم به چندماه قبل. زمانی که دوربین صدا و سیما تلاش کرد در برنامه “شوک” پای سخن مسولان امر بنشیند و از گرانی و بیکیفیت بودن خودروهای داخلی بگوید، از اینکه چرا ارایه خدمات به خودروهای صفرکیلومتر با پرداخت پول به نمایندگیها همراه است، اینکه افزایش شمار تصادفات در جادههای کشور و خصارتهای جانی ریشه در ایمن نبودن خودروها دارد و… در همان برنامه تاکید شد بعد از ماهها پیگیری موفق به مصاحبه شدیم. مجری برنامه به سراغ دو تن از مدیران ارشد دو شرکت خودروسازی رفت، تمام صحبت مدیران نفی سوالات بود، ایمنی پراید را تایید کردند، گرانی خودرو را بعد از بالا رفتن نرخ ارز تایید و اعتراض بخشی از جامعه به وضعیت فعلی را نشان از ناآگاهی افراد معترض عنوان نمودند!! مسول یکی از دو شرکت با حالتی ناراحت خطاب به مجری گفت: شما اشتباه میکنید، اصلا چنین نیست و حق ندارید سخن افراد ناآگاه را تکرار کنید! دیدن همان برنامه و دیگر خبرهای مشابه بیننده را به این نتیجه میرساند که مدیران خودروساز هیچوقت به فکر مردم نبوده و از مردم فقط اطاعت و سکوت و در نهایت خرید کالا را طلب میکنند.
سوم: کمپین خرید خودرو صفر ممنوع، تا حدودی با دیگر موارد مشابه متفاوتتر ظاهر شده است. اشخاصی که این کمپین را راهاندازی نمودند، به جای استفاده از جملات تحریک کننده مانند “اگر شرف داری”،”اگر ایرانی هستی”،”ایرانی باش” و مواردی دیگر که بهوفور در دیگر کمپینهای اعتراضی به چشم میخورد و گاه جملات استفاده شده بسیار سخیف و بیمعنی جلوه مینماید، صرفا بخشی از واکنش مسولان درباره ارزان شدن خودرو بعد از رفع تحریمها را انعکاس دادهاند، جملههایی کوتاه که خواندن هر کدامش خواننده را به این نتیجه میرساند که مسولان شرکتهای خودروسازی با نگاهی تحقیرآمیز به خریداران نگاه میکنند، جملاتی که نگاه مشتریحقیری را به جای مشتریمداری نشان میدهد! عکسها، نوشتار و پوسترهای منتشر شده در این کمپین به سادگی قابل فهم هستند. نیازی به دوباره خوانی جملهها و یا نگاه دقیق به جملات نیست. عکس، نوشتهها و جملات مسولان مربوطه گویا میباشد، از سویی دیگر کاربران شبکههای اجتماعی با موضوعی روبرو شده که طی سالهای گذشته بارها و بارها با آن درگیر بوده است. از ایستادن در صف نمایندگی خودرو، بحث کردن با کارکنان نمایندگی، شنیده جمله: این قطعه را نداریم، رفتار زشت و توهینآمیز خودرو سازان و پاسخگو نبودن اشخاصی که خود را همیشه حق دانسته و مشتری را مجبور به تحمل شرایط میدانند بخشی از تجربه اشخاصی است که از خودروسازان داخلی ماشین خریدند ولی خدماتی به چشم ندیدهاند. حمایت و یا نقل خبرهای مربوط به این کمپین در روزنامهها، چاپ کاریکاتورهایی که حق را به طرفداران کمپین میدهند، واکنشهای تاحدودی عصبی مدیران شرکتهای خودروسازی بخش دیگری از همهگیر شدن حرکت اعتراضی اخیر است.
چهارم: فرض کنیم تمام گفتههای مسولان خودروساز چیزی جزء حقیقت نباشد. اینکه با گران شدن ارز قیمت خودرو سه برابر شد، کیفیت کالاها پایین آمد، میزان هزینههای ماهیانه از قبیل آب و برق و هزینه نیروی کار طی دوسال بیش از ۳۰ درصد رشد داشته، تحویل محصولات پیشخرید شده به دلیل آماده نشدن خودروها به تاخیر افتاد و دیگر گفتهها را باور کنیم، در واقع ما با مسولان و شرایطی روبرو هستیم که به دلیل گرانتر شدن همه چیز خودرو نیز گران شده و به گفته همان مدیران خودروسازی نه تنها سود ندارد که ضرر دارد. با نگاهی به مصاحبههای صورت گرفته با مدیران خودروساز، اکثر این مدیران ضرردهی و سود نداشتن این صنعت را عنوان میکنند. تمام این سخنان را قبول میکنیم. بهیکباره خبرهایی منتشر میشود که دوغول بزرگ خودروسازی کشور خواهان خرید تیمهای فوتبال پرسپولیس و استقلال هستند! خبر شایعه نیست؛ دو شرکت بزرگ خودروسازی که طی سه سال گذشته خود را زیانده و به عبارتی فقیر معرفی کردند، در حال حاضر قرار است به شغل پرحاشیه تیمداری بپیوندند. کنار هم قرار دادن این خبرها و واکنشها چه نتیجهایی را برای خواننده در پی خواهد داشت؟ غیر از اینکه مدیران امر را سودجو فرض نماید که با چهرهای حق به جانب از گرانی خودرو دفاع میکنند و شرکتهای تحت مدیریت خودشان را در جذب سود شکست خورده معرفی مینمایند کلامی به زبان جاری نساختند، حال همان مدیران در حال لابی برای خرید دو تیم پرطرفدار، پرحاشیه و پرخرج هستند! قرار است با کدام سود کسب شده از فروش خودروهای داخلی به تیمداری مشغول شوند؟ در واقع خواننده با نمایی به شدت متضاد و نافی دیگر تصویر ارایه شده از سوی خودروسازان روبروست، همین دوگانگی در گفتار و رفتار مدیران مردم را به سوی پیوستن به کمپین خرید خودرو صفر ممنوع میکشاند.
پنجم و آخر: مدیران خودروساز طی سالهای طولانی در بازار غیررقابتی و انحصاری فعالیت کردند. به عبارتی هر چیزی را ساختن و هر خدماتی را ارایه دادهاند، با توجه به همین بازار انحصاری صورت گرفت است، اگر روزی دستهای خود را در تولید خودرویی باکیفیت گشودهاند و روزی دیگر با بدترین قیمتگذاری و خدمات حاضر شدند، کاری به بازار نداشتند، مسئله را با انحصاری بودن میتوان توضیح داد. مشتری ناچار بوده همان خودرویی را سوار شود که آگاهانه میدانسته طی ماه جاری و یا ماه بعد میبایست وسیله نقلیه را جهت رفع عیبهای عجیب و غریب به نمایندگی ببرد، گاهی وقتها ماشین صفر کیلومتر را با قطعاتی دستدوم خریداری نماید و بیش از ۲۰ میلیون تومان برای خودرو ۷۰۰ کیلویی پول پرداخت نماید. همین مشتری طی سالهای قبل کارت معاینه فنی ۵ ساله برای خرید خودرو صفر دریافت میکرد و حال با معاینه فنی دوساله روبروست. تمام این شرایط را میتوان به دورهای زیست در محیط سنتی حوالت داد، دورهای که به گستردگی امروز رسانههای مکتوب، الکترونیکی و شبکههای اجتماعی نوین با سرعت اعجابانگیز نشر خبر را نداشت. همین شبکههای اجتماعی جدید گاه به حمایت شخص، گروه و یا خودرویی ظاهر میشوند و برخی وقتها آنچنان واکنش منفی از خود نشان میدهند که ساکتترین مسولان خودروساز را به سخن گفتن ناچار میسازند. زیست در دنیای قدیم، برای مسولان مربوطه در هر بخشی تا حدودی پذیرفتنی است، ولی جامعه همیشه چند قدم از تحولات و دستیابی به تکنولوژیهای جدید از ساختار دولتی جلوتر بوده، مدیران مربوطه به جای بیان سخنان تکراری با چشمان کاملا باز به این واکنشها بنگرند، شاید وقتی دیگر شمارگان کمپینهای اعتراضی آنقدر زیاد شود که بخش گستردهایی از اقتصاد کشور را با خطرات جبرانناپذیر روبرو سازد.